سفارش تبلیغ
صبا ویژن


وقتی زندگی بخواهد کسی را فاسد کند آنجه را که او آرزویش را دارد در اختیارش قرار می دهد.

همیشه در آرامش قدرت بیشتری احساس می شود تا در آشفتگی

 

از مهم ترین کارهایی که به عنوان یک آدم بزرگ می توانید انجام دهید اینست که گهگاه به شادمانی دوران کودکی برگردید

 

در برابرکسی که معنای پرواز را نمیفهمد هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر خواهی شد

 

هر وقت می خواستی ببینی چند تا دوستت دارم انگشتتو بذار رو نبضت می بینی دوست داشتنم تمومی نداره

 

برای خریدن عشق هر کس هرچه داشت اورد دیوانه هیچ نداشت و گریست (گمان کردند چون هیچ ندارد می گرید) اما هیچکس ندانست که قیمت عشق اشک است و قیمت اشک عشق

 

نام بی نشون تو در برگی از دفتر زندگی ام نقش بسته است هنگامی که خواستم تنها نام تو را آتش بزنم برگ برگ زندگی ام سوخت!

 

از دیروزها به دنبالت دویدم و به امید دیدارت به امروز رسیدم ولی افسوس...! افسوس که تو به فرداها سفر کردی

 

از خـدا یـه گل خواسـتــم،اون بـه مـن یـه بـاغ داد من از خدا یه درخت خواستم،اون به من یه جنگل داد میترسم از خدا تو رو بخوام بهم یک گله گوساله بده

 

زندگی به من آموخت که چگونه گریه کنم ام گریه به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم.....تو نیز به آموختی چگونه دوست بدارم اما به من نیاموخت که چگونه تو رو فراموش کنم

 

آدما مثل کتابن از روی بعضی ها باید مشق نوشت ... از روی بعضی ها باید جریمه نوشت ... بعضی ها رو باید چندبار خوند تا معنیشونو بفهمیم ... و بعضی ها رو باید نخونده دور انداخت

 

ای کاش می شد مثل یه برگ زرد توی پاییز زندگی رو رها کرد و خود رو به دست باد سپرد... ای کاش می شد.

 

شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟ گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی... سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد گفت طولی نکشد نیز تو خاموش شوی

نون و پنیر و گندم یادت تو قلبه مردم نون و پتیر و فندق لبت همیشه خندون نون و پنیر و رامک ! بهت زدم پیامک

روز به خورشید می نازد, شب به ماه, ما به داشتن دوستی مثل شما

 

پاییز را می پرستم بخاطر عدم احتیاج ; عدم اعتنایش به بهار

 

دیروز در دادگاه دلم مغز من قاضی بود...متهم قلبم بود...جرم من عشقم بود...عشق من یاد تو بود!! ( آیا ) حق من اعدام بود؟؟؟

 

عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود/*/عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود/*/شرط می بندم زمانی که نه زود است و نه دیر/*/مهربانی حاکم کل مناطق می شود

 

یکی بود یکی نبود زیر این سقف کبود ، یه غریبه آشنا دل و جونم و ربود. این جوری نگاهم نکن ، گل یاس مهربون . اون غریبه خودتی

 

زندگی چون گل سرخیست . پر از خار . پر از برگ. پر از عطر لطیف.. یادمان باشد اگر گل چیدیم , عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند

 

هر که منظور خود از غیر خدا می طلبد * او گدایی است که حاجت ز گدا می طلبد

 

ای مهربانم، ازین پس هرشب سراغت را از ماه می گیرم و هر روز به خورشید می سپارمت تا مبادا به سایه غم گرفتار شوی...

 

حرفیو بزن که بتونی بنویسیش ، چیزیو بنویس که بتونی امضاش کنی و چیزیو امضا کن که بتونی پاش وایسی...... پس : دوستت دارم،**امضاء**

دوستیت : زلال ؛ مرامت : عسل ؛ ظاهرت : طلا ؛ باطنت : برف ؛ وجودت : نعمت ؛ داشتنت : غنیمت ؛ ندیدنت : مصیبت ؛ سالاری بخدا

اشکاتو پاک کن همسفر گاهی باید بازی رو باخت اما اینو یادت باشه باز می شه زندگی رو ساخت

 مراقب گرمای دلت باش تا کاری که زمستان با زمین کرد زندگی با دلت نکند

 

 




تاریخ : دوشنبه 88/6/23 | 2:40 صبح | نویسنده : موسی صادقی | نظرات ()
.: Weblog Themes By VatanSkin :.