تمنا دارم از آسمان حتی اگر قطره ای از خوشبختی بارید روی گونه تو باشد

کاشکی میشد یواشکی خیره بشی توی چشام/یهو منم داد بزنم خاطرتو خیلی میخام

زندگی اتفاق غمگینیست وقتی تنهاییت سالها از خودت بزرگتر باشد

همانند پلی بودم برای عبورت نگران تخریب من نباش رد شدی دست تکان بده من خودم فرو میریزم

دلم واسه اول دبستان تنگ شده وقتی ی گوشه تنها وایسادی ی نفر میاد پیشت و میگه میای باهم دوس شیم

از خداوند پرسیدند اگر سرنوشت ما را از قبل نوشته ای آرزو کردن چ سودی دارد؟خداوند فرمود شاید نوشته باشم هرچه آرزو کرد

باسیم ناز مژهات ی عمر گیتار میزنم نگاهتو کوک نکنی من خودمو دار میزنم چشات اگه رو پنجره طرح ستاره نزنن دست خودم نیست

دلمو ب درو دیوار میزنم

قلبم ب هوای تو تلاطم دارد باخیزش موجها تفاهم دارد بگذار بگویند عاشق کور شده است دیوانه چکار ب حرف مردم دارد

خدایا تورا غریب دیدم وغریبانه غریب شدم

تورا بخشنده پنداشتم و گنه کار شدم

تورا وفادار دیدم و در سردترین لحظه ها ب سراغت آمدم

تو مرا چ دیدی ک وفادار ماندی. . .؟

بالاتر ازعشق،عادت است: هیچگاه کسى را که به تو عادت کرده،((رها مکن
))..

جهنمی به پا میکند دلم وقتی آرزویی در ذهن بیاید و تو میان آن نباشی
!

چشمهایم را به زبان عشق ترجمه کن ، شعری میشود که تمام واژه هایش تو هستی
.

یه کاری برام انجام میدی ؟ همیشه مواظب خودت باش