زندگی شبیه شعریست ، قافیه هایش با من ، "تو" همیشه "ردیف" باش .
اینجا جاییست که پشت هر دوستت دارم هم نوشته است ساخت چین !
الهی من فدات بشم ، انگشتر طلات بشم / وقتی چشاتو تاب میدی ، مردمک چشات بشم .
جلد گرفته ام عشقم را با خیال و خاطره ، مبادا که تا بخورد حتی گوشه ی احساسم زیر دست این همه تنهایی .
دلتنگی من تمام نمی شود ، همین که فکر کنم من و تو دو نفریم دلتنگتر میشوم برای تو .
ارزان تر از آنچه که فکرش را بکنی بودی ، اما برای من گران تمام شدی .
گفته باشم ! من درد میکشم ، تو اما چشم هایت را ببند ، سخت است بدانم می بینی و بی خیالی .
آدمها را دوست دارم ، همانهایی که بدی هیچکس را باور ندارند ، همانهایی که برای همه لبخند دارند ، همانهایی که بوی ناب انسانیت میدهند ، و من باور دارم که تو از همانهایی .
وقتی به آسمان نگاه میکنم خوشحال میشم چون با وجود فاصله ها ، زیر یک آسمونیم !
مثل تقدیر پرستوی سراسیمه ی عشق / پشت دیوار دلم از همه محبوبتری .
هر روز این عشق یک طرفه را طی میکنم ، یکبار تو هم گامی بدین سو بردار ، نترس ، جریمه اش با من !
گروه خونی ام "تو" ی مثبت است !
کوچ پرنده به من آموخت وقتی هوای رابطه سرد است ، باید رفت .
وقتی خداحافظی میکنیم چه انرژی عظیمی می خواهد کنترل اولین قطره ی اشک برای نچکیدن .
به بودن ها دیر عادت کن و به نبودن ها زود ، آدمها نبودن را بهتر بلدند .
تعداد دقیق مژه هایت را میدانم ، تعجب نکن ، مگر زندانی کاری جز شمردن میله های زندانش دارد ؟
شاید دیگران در نبودنت "سرم" را گرم کنند ، ولی "دلم" را هرگز .
این روزها دلگرمی میخواهم وگرنه چیزی که زیاد است سرگرمی .