تو کدام آیه خداوندی که هرکه تو را می بیند ، به کفر من ایمان می آورد !
لکنت زبان هم بهانه ی خوبیست برای مزه مزه کردن اسمت …
شاید تنها کسی نبودم که دوستت داشتم ، اما کسی بودم که تنها تو را دوست داشتم !
تو مخاطب نبودی که خاص شوی !
خاص بودی که مخاطب شدی …
نگاهت را که از من میگیری ، نَفَسها هم خودشان را برایم میگیرند !
اگر هم بروی هیچ اتفاق خاصی نمی افتد !
فقط من ذره ذره ایوب می شوم !
بغض که میکنی ، بدهکار باران می شوم و شرمنده ی کویر !
مینویسم دوستت دارم !
نگو که تکراریست ؛ شاید روزی برسد که نباشم تا تکرارش کنم …
تو آنجا ، من اینجا …
همه راست می گفتند : “تو کجا من کجا !!!”
دلم که برایت تنگ می شود ،سرک میکشم لابه لای نوشته هایم …
هیچ جای دیگری نیست که اینقدر پر باشد از تو !
به نیمکت اولین قرارمان …
جای تو شسته ام تا جای خودم خالی باشد !!!
حوا بودن تاوان سنگینی دارد …
وقتی آدم ها برای هر دم و بازدم به هـوا نیاز دارند !!!
در این دل به رویت بازست ، حتی روزهای تعطیل !
تقسیم میکنم ، سهم روزهای آینده ام را …
یا در کنار تو یا در یاد تو …
رفته بودم دلش را بهدست آورم ، دلم را از دست دادم …