سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا همیشه ، نمیشه ؟!!

تنها در آمد امسال درآمدن پدرمان بود

با هرکس ساختم، باختم!

دلتنگ بودنی شده ام که دیگر نیست…:|

هوای  حوصله ام ابری  است …

آنقدر  آرزو هایم را به گور برده ام
که دیگر جایی برای  جسدم نیست.

اگر خودم مثل ساعتم جلو رفته بودم
حالا به همه جا رسیده بودم .

آنقدر خیال بافتم  که تمام کلاف  های فکرم به لباس آرزویی در آمدند.
کاش اندازه ام باشند

بار زندگی را با رشته عمرم به دوش میکشم .

زندگی بدون آب  از گلویی  ماهی پایین نمی رود:|

در خشکسالی آب از  آب تکان نمی خورد.

گاهی اوقات گونه هایم پیست سرسره بازی اشکهایم می شود …

  .شب را در داروخانه دیدم که داشت قرصِ خواب آور میخرید !

 




تاریخ : دوشنبه 92/2/23 | 4:16 عصر | نویسنده : موسی صادقی | نظرات ()
.: Weblog Themes By VatanSkin :.